لیـــــــــلی درپاییز
11:53    بدشانسم

 سلام دوستای خوبم

چندوقتی بودگوشیم خاموش بودتااینکه دیروزروشنش کردم وگذاشتمشورفتم بعداینکه اومدم دیدم دوتااس برام اومده ویه تماس ازدست رفته داشتم وقتی نگاه کردم دیدم جنید(دوست امیرکه خطشوبهش داده بود)بوده  نوشته بود

سلام خوبی؟ چه خبر؟دیگه حالی ازامیرنمیپرسی؟لطفاج بده

اس دومیش:باشه جواب نده هیچوقت،خودخواه ازخودراضی منوبگودلم واسه کی می سوخت بای

من بهش اس دادم:سلام،خوبی؟معذرت متوجه نشدم 

-خوبم،خب میشه بگی چراج نمیدادی؟چندین بارباهات کارداشتم

-گوشیم خاموش بوده،کار؟چیکار؟

-علاوه براون که خاموش باشه اس دادم جواب ندادی.اره کارداشتم امیراومده بود

-بدون شوخی؟

-جدی میگم گوشی نداشت باگوشیم زنگ زدبرات خاموش بودی.چه خبر؟

ی حال عجیبی بهم دست داد.وای!کی؟چه وقت؟چرابهم نگفتی؟خب شمارش چندبود؟الان کجاست؟

-گفتم که شماره نداره.چجوری میگفتم وقتی که گوشیت خاموش بود.دیروزرفت همونجا

خداعجب شانسی من دارم....من چ بدبخت و بدشانسم

-منظورت اینه ن خط داره ن گوشی؟خب ب (ر)(جنیدپسرخاله ی دوستمه)میگفتی تاگوشیموروشن کنم

-اره ن خط داره ن گوشی دیونه مگه قرارنشدبه اونا چیزی نگیم؟

-باشه

بهم گفت بعدابهت اس میدم جایی گیرم

-اخرای شب بودبهم اس داده بود

-ی چیزبگم؟

-بفرما

ج نداد

حدودساعتای 1:30 بوددوباره اس دادم خوابی؟ج نداد

منم گوشیموجمع کردم رفتم که بخوابم

خوابم نمیبرد همش به فکرامیربودم دوباره خاطراتش برام زنده شدیادخاطراتش می افتادم آهسته لبخندمیزدم واسمشواروم زمزمه میکردم  وقتی ب خودم میومدم بازگریه میکردم داشتم دیونه میشدم فقط گریه کردم تااینکه خوابم برد

صبح ک بیدارشدم دیدم ساعت 2:36 اس داده بود

-خوابی؟

باز ساعت 5هم اس داده بود:ازهمون اول میدونستم عاشق نیستی امشب آزمایشت کردم.عاشق خواب شب نداره بای

اس دادم:من تادیروقت بیداربودم ولی تواس ندادی

وقتی ک اس داده بودهم متوجه نشدم اخه گوشیموجایی دیگه گذاشتم فک کردم دیگه اس نمیده خوابه

اس داد:من ساعت 2 اس دادم ولی توجواب  ندادی خب میبخشی بابت دیشب چ خبر؟

اس دادم:توازحال من خبرنداری..نمیدونی دیشب....!نمیخوادبگی عاشقم یان

-من ازحالت خوب خبردارم خودت ب خودت میگی واین درس نیس!من میگم عاشق نیستی 

توازکجامطمئنی؟

دوباره اس دادم:هرطورراحتی بفکر.اگه ازحالم خبرداشتی هیچ وقت اینونمیگفتی

اس دادالان جایی گیرم بعدابهت اس میدم

بعده یک ساعت اس داد:س،خب دیشب مگه چیکارکردی که میگی عاشقی؟

داشت اعصابموخراب میکرداخه به توچه اس دادم:بیخی بای

اس داد:هاهاهاحرف حساب جواب نداره دیدی درست بودهرجوردوس داری من قصدنداشتم

اس دادم:چیزی نگفت؟

-خیلی چیزا ولی بیخی بای

-بگودیگه توروخدا

-خودت گفتی بای من اون جنیدنیستم اصول زندگیموعوض کردم حرف اول بایداجرابشه

-حالاحرفموپس میگیرم.بگودیگه

-نمیشه حرفی که ازدهن بیرون اومد پس گرفته نمیشه حالاتاامشب ساعت 12بای

-اگه الان نگی ساعت 12درکارنیس

-باشه خودت خواسی نه الان نه هیچ وقت خدافظ

-باش،بای خودت مغرورتروخودخواه تری

-ن اصول زندگیم میگن هرکسی حرفی بهت زدبدون بروبرگرد نزارعوضش کنه بای

دیگه ج ندادم

خدایاچیکارکنم....

ازبدشانسیم نتونستم باهاش بحرفم

 



نظرات شما عزیزان:

mostafa
ساعت21:38---13 شهريور 1391
همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم
**********************
به ما هم یه سری بزنید منتظرم


mostafa
ساعت21:36---8 شهريور 1391
جدا از تو نمیگردم که تو در جسم من جانی

بدون جان عزیز دل مگر میماند انسانی

اگر چه نیستی نزدم ببینی این غم و دردم

چه با من میکند هر دم ولی دانم که میدانی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:,به قلم: دلشکسته