پاییز فصل عاشقانه هاست
فقط به خاطر داشته باش...
هر زخمی بهبود می یابد
جز زخمی که بر قلبی نهاده باشی!!!
نظرات شما عزیزان:
همه ی بغض من تقدیم غرور نازنینت باد ،
غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد . . .
غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد . . .
هنوز دلخوشم به “خدانگهدارش” ، اگر نمی خواست برگردد ،
اصراری نبود که خدا مرا نگه دارد
اصراری نبود که خدا مرا نگه دارد
يك برگ علف به يك برگ پائيزي گفت: تو در هنگام افتادن از شاخه غوغايي بر پا مي كني و روياهاي زمستاني ام را بر هم مي ريزي!
برگ پائيزي خشمگين شد و گفت: اي هميشه فرومايه! از چه روياهايي سخن مي گويي در حالي كه به خاك پست چسبيده اي و از موسيقي آسماني دور مانده اي و در ميان آواز و نوحه فرق نمي گذاري؟
برگ پائيزي پس از گفتن اين سخن، بر زمين سقوط كرد و به خواب رفت و چون بهار فرا رسيد، از خواب بيدار شد اما به برگ علفي مبدل شده بود.
پائيز نيز به خواب زمستاني رفت و چون باد وزيد، برگهاي پوسيده بر برگ علف افتادند. برگ علف با خود گفت: واي از اين برگهاي سنگين پائيزي! آنان در هنگام افتادنشان از شاخه ها غوغايي برپا مي كنند و روياهاي زمستاني ام را بر هم مي ريزند!
برگ پائيزي خشمگين شد و گفت: اي هميشه فرومايه! از چه روياهايي سخن مي گويي در حالي كه به خاك پست چسبيده اي و از موسيقي آسماني دور مانده اي و در ميان آواز و نوحه فرق نمي گذاري؟
برگ پائيزي پس از گفتن اين سخن، بر زمين سقوط كرد و به خواب رفت و چون بهار فرا رسيد، از خواب بيدار شد اما به برگ علفي مبدل شده بود.
پائيز نيز به خواب زمستاني رفت و چون باد وزيد، برگهاي پوسيده بر برگ علف افتادند. برگ علف با خود گفت: واي از اين برگهاي سنگين پائيزي! آنان در هنگام افتادنشان از شاخه ها غوغايي برپا مي كنند و روياهاي زمستاني ام را بر هم مي ريزند!